۱۳۸۶/۱۱/۹

پالوهاي فلامنكو 2

برای آشنایی بیشتر و به دور از پیچیدگی ، ابتدا به ذکر فهرست وار نامهای پالوها بر اساس دو نوع تقسیم بندی اخیرالذکر می پردازیم و سپس در آینده پالوهای مهم را با شرح و تفصیلات معرفی خواهيم كرد .

الف)تقسیم بندی حسي پالوها :

1- گروه کانته گرانده يا كانته حوندو :

شامل : کانیا (Cana) ، پولو (Polo) ، سرّاناس (Serranas) ، سگیریّاس (Seguiriyas) ، سولِئارِس (Soleares) .
نكته :
همه این پالوها رقص و آواز دارند ، به جز سرّاناس که رقص ندارد . همه پالوهای گروه کانته گرانده جزء گروه کانته حوندو نیز می باشند .


2- گروه كانته اینترمدیو :
شامل :
کارتاژِنِرا (Cartagenera) ، فاندانگوس گرانده (Fandangos Grande)، گرانائیناس (Granadinas) ، حابِراس (Jabras) ، لیبیاناس (Livianas) ، مالاگنيا فلامنکا (Malaguena Flamenca) ، مالاگنيا رخیونالِس (Malaguena Regionales) ، پِتِنِراس (Peteneras)، روندنیا (Rondena) ، تارانتاس (Tarantas) ، تارانتوس (Tarantos) ، تی يِنتوس (Tientos) .
نكته :
تمامی پالوهای این گروه به جز روندنیا آواز دارند و رقص با پالوهای کارتاژنرا ، لیبیاناس ، مالاگینا رخيونالس ، پتنراس ، تارانتوس و تی ينتوس انجام می شود .

3- گروه كانته چیکو :
شامل :
آلبوره آس (Alboreas) ، آلِگریاس (Alegrias) ، بولِرو (Bolero) ، بولِریاس (Bulerias) ، کاراکولِس (Caracoles) ، چوفلاس (Chuflas) ، کُلُمبیاناس (Colombianas) ، دانسا مورا (Danza Mora) ، فاندانگوس دِ اوئِلوا (Fandangos de Huelva) ، فارّوکا (Farruca) ، گارّوتین (Garrotin) ، میلونگا (Milonga) ، میرابراس (Mirabras) ، رومِراس (Romeras) ، رومبا (Rumba) ، سوِیّاناس (Serillanas) ، تانگوس (Tangos) ، تانگيّوس (Tanguillos) ، بِردیالِسVerdiades) (، بیتو (Vito)، سَمبرا (Zambra) ، ساپاتِئادو (Zapateado) و سورونگو (Zorongo) .
نكته :
پالوی دانسامورا در این گروه فاقد کمپاس بوده ، توکه لیبره (توکه آزاد) محسوب می گردد و رقص و آواز ندارد . پالوهای بولِرو و ساپاتِئادو آواز ندارند، و پالوهای میلونگا و سورونگو هم فاقد اجرای رقص اند .

تقسیم بندی اخیر بسیار سنتی و حسی و فاقد مبانی موسیقایی است . یکی از فاکتورهای دخیل در این گروه بندی، منشاء پيدايش پالوست که آیا خاستگاه آن در کولیها ست یا خیر؟ عدم وجود مبناي خاص و موثقي براي اين گروه بندي به طوري كه مورد توافق همگان باشد ، سبب شده تا تنوعاتي در همين نوع دسته بندي مشاهده شود .به طور مثال برخي از فلامنكولوژيست ها پالو هاي پتنراس ، فاندانگوس گرانده ، تي ينتوس و مالاگِنيا را نيز جزء گروه كانته حوندو (گرانده) مي شمارند .

ب) تقسیم بندی بر اساس منشاء و كمپاس پالو :

در اين نوع دسته بندي سنتی پالو ها علاوه بر در نظر گرفتن منشا پیدایش پالو ، به الگوهای ریتمیک آن نیز بها داده شده است و مبنای گروه بندی قرار گرفته . توجه فرمائید :

1- پالوهای گروه تونا (Tona) (مشهور به آوازهای پالو سِکو Palo Seco)
»» دِبلا ( Debla)
»» مارتینِتِس (Martinetes)
»» کارسِلِراس (Carceleras)
»» سائِتاس (Saetas)
»» تریّا Trilla))
»» توناس (Tonas)

2- پالوهای خانواده سولئا (12 ضربی)

»» آلبوره آ (Alborea)
»» بولریاس (Bulerias)
»» کانیا و پولو Cana y Polo) ) (که شبيه هم اند)

»» گروه کانتینياس Cantinas شامل :
»» آلگرياس ( Alegrias)
»» کاراکولِس (Caracoles)
»» میرابراس (Mirabras)
««رومِراس ( Romeras)
»» برخی از انواع کانتینياس :

»» پِتِنِراس Peteneras
»» رومانس Romance
»» سولئا Solea

3- پالوهای مشتق از فاندانگو (Fandango)

فاندانگوس دِ اوئِلوا (Fandangos De Huelva)
فاندانگوس اوریِنتالِس (F. Orientales) (مربوط به شرق اندلس و مورسیا)
فاندانگوس آباندولائوس F.Abandolaos
»» بِرديالِس ( Verdiales)
»» روندنیاس ( Rondenas)
»» حابِراس ( Jaberas)
فاندانگوس لیبرِس F.Libres (فاقد الگوی ریتمیک)
»» گرانائیناس ( Granadinas)
»» مدیا گرانائینا ( Media Granaina)
»» مالاگِنیاس ( Malaguenas)

کانتِس دِلاس میناس Cantes de Las Minas(آوازهای مربوط به نواحی مينِرا) شامل:

مینرا (Minera) ، تارانتوس (Tarantos) ، تارانتاس (Tarantas) ، کارتاژنراس (Cartageneras) ، مورسیانا (Murciana) ، لِبانتیکا (Levantica) ، کانتِس دِ مادروگا (Cantes de Madruga)

فاندانگوس پِرسونالِس F. Personales (که توسط برخی از نوازندگان پدید آمده اند و به نام خودشان ثبت شده .)

4- پالوهای سِگیرياس (Seguiriyas)
»» کابالِس ( Cabales)
»» لیبياناس ( Livianas)
»» سگیریّاس ( Segairiyas)
»» سِرّانا ( Serrana)

5- پالوهای با ریتم تانگو (Tango) 4/4

فارّوکا (Farruca)
گارّوتین (Garrotin)
ماریاناس ( Marianas)
تارانتوس (Tarantos) (مخصوص اجرای رقص)
تی یِنتوس (Tientos)
تانگیّوس Tanguillos))
تانگو ( Tango)

6-پالوهای ایدا یی وُوئِلتا (Ida y Vuelta)

سایر پالوهائی که دارای ریتم تانگو هستند ولی ریشه آمریکای لاتین دارند در این گروه جای می گیرند .
»» کلمبياناس (Colombianas)
»» گِئاحیراس ( (Guajiras
»» رومبا ( Rumba)
»» بیدالیتاس ( Vidalitas)


7-پالوهایی که به هیچ گروهی تعلق ندارند.

شامل :
»» کامپانیّه روس ( (Campanilleros
»» بامبِرا (Bambera)
»» سِویّاناس (Serillanas)
»» ناناس (Nanas )
»» سَمبرا (Zambra )
»» سورونگو (Zorongo)

پالوهایی که فهرست وار معرفی شده اند ، تقریبا تمامی پالوهای اصلی و فرعی فلامنکو را شامل می شوند . این پالوها را به شیوه های دیگر مانند در نظر گرفتن فاکتورهای ریتم و کمپاس ، جغرافیا و منشا پیدایش ، میزان مشابهت به هم ، هارموني و . . . دسته بندی کرده اند که به جهت جلوگیری از شلوغی بحث ، پیگیری آن را به آینده موکول می کنیم .

پالوهاي فلامنكو 1

(درآمدي بر معرفي دستگاه هاي فلامنكو)
قسمت اول

موسیقی فلامنکو جزیی از فرهنگ فلامنکوست که از سه عنصر اصلی آواز(El Cante) ، رقص (El Baile) و گیتار (El Toque) تشکیل می شود .
در این موسیقی مانند موسیقی هندی و ایرانی سبکها یا دستگاههای متنوع و متفاوتی دیده می شود که به اسپانیایی (Palo) و در زبان لاتین((Style و Form)) می گویند . البته کاربرد لغت توکه((Toque نیز در برخی متون دیده شده که در حقیقت غلط مصطلح است. زیرا (توکه) به معنای نوازندگی گیتار می باشد . چون معنای پالو در برگیرندة همه مفاهیم موسیقایی و فرهنگی مربوط به یک دستگاه خاص فلامنکوست و گویا تراز لغاتی مانند سبک و دستگاه و فرم می باشد ، ما در بحث مان از همین لغت پالو استفاده خواهیم کرد .

خصوصیات ویژه هر پالو از نظر محتوای اشعار آوازها ، تنالیته ای که دستگاه مربوطه و با توجه به محل بستن کاپو (Capo ) روی دسته گیتار در آن اجرا می شود ، توالی آکوردها و راسگوادوهایی که برای بیان آن آکورد ها تنظیم می شوند و از همه مهم تر ، کمپاس (Compas) مربوط به آن پالو ، با دیگر پالوها تفاوت دارد .

کمپاس در حقیقت الگوی ریتمیکی شامل دوره های تکرار شونده ای از ضرب ها و تاکیدها و ضد ضرب ها است که با نظم خاصی تکرار می شوند . این دوره های ریتمیک تکرار شونده همراه با ویژگیهای تکنیکی و ملودیک و هارمونیک ، در ترکیب با یکدیگر تعداد زیادی ساختار متنوع موسیقایی و ریتمیک پدید می آورند که به آنها توکه (Toque) یا( قطعه) می گویند .

برای درک عمیق و دقیق پالوهای گوناگون ، لازم است که ابتدا زمینه فرهنگی و سنتی و موسیقایی هر یک به درستی بررسی و شناخته شود که در یک گروه بندی کلی به عناصر زیر توجه می کنیم :

1-مود (Mood) یا حسی که پالوی مربوطه القا می کند (مانند فاندانگوFandango(رقصی)،سولِئاSolea (تسلی بخش)، بولِریاس Bulerias (مفرح و ...)

2-گروه جملات ملوديکی که فالسِتا (Falseta) نامیده می شوند و مادر هر پالو شاهد فالستا های خاص آن پالو می باشیم که علامت مشخصه و ویژگی اش محسوب می گردد .

3-ارتباط و مشابهت بین پالوهای نزدیک به هم

4-سنتهای فرهنگی تاثیر گذار بر یک پالو (مانند فاروکا(Farruca) که یک رقص مردانه است) .

پالوهای فلامنکو از نظر نوع احساسی که به شنونده منتقل می کنند با هم تفاوت دارند و این تفاوت حسی نیز جزء خصوصیات هر پالوست که باعث شناخت شخصیت ویژه آن می شود . فاکتور حس و درک درونی در حقیقت مهمترین عنصر موسیقی فلامنکوست که در همه جای فلامنکو تحت تعبیر دوئِنده (Duende) جاریست که خود نیازمند بحث مفصل و جداگانه ای می باشد . نمود تاثیر و اهمیت دوئنده از آنجا پیداست که مهمترین و عمومی ترین تقسیم بندی پالوهای فلامنکو بر اساس تعریف حسی صورت می گیرد . البته تقسیم بندیهای دیگری بر اساس ریتم و کمپاس و منشاء پیدایش پالو و غیره صورت گرفته ، ولی تقسیم بندی آتی از مقبولیت و اعتبار بیشتری برخوردار است .

در یک طرف این طیف حسی پالوهای چیکو(Chico) یا «کوچک » واقعند که بیانگر احساسات شادمانه و سبک با ریتمی تند و مفرح هستند و حس سرزندگی و نشاط و شوخ طبعی را به شنونده القا می کنند .

از جانب دیگر در انتهای طیف ، پالوهای گرانده (Grande)به معنی «بزرگ» یا خوندو (Jondo) به معنای« عمیق» قرار دارند که به بیان احساسات سنگین غم انگيز و مصیبت بار و فجایع و آلام موجود در زندگی واقعی انسان می پردازند . مفاهیم و فضای حسي حاکم بر این پالوها ، دوکاس نِگراس (Ducas Negras) یا « احساسات سیاه» را می رسانند .

در این بین پالوهایی هستند که از لحاظ محتوا و عمق مفاهیم و سنگینی و وقار در میانة راه چیکو و گرانده واقع می شوند که پالوهای اینترمدیو (Inter Medio) یا «حد واسط »نام دارند .

نکته : برخی پالوهای گروه کانته حوندو را می توان در گروه اینترمدیو نیز یافت ، مانند فاندانگو و پِتِنِراس(Peteneras)
از آنجا كه در فلامنكو كانته يا آواز مهمترین نقش را داراست وتقريباً ريشه و منشاء همه چيز شناخته مي شود ، می توان با کمی اغماض در مورد برخی پالوهای مخصوص توکه(تك نوازي با گيتار) ، تقریبا تمامي پالوها را آوازی دانست؛ بنابراین در بسیاری متون به جای پالو به لفظ کانته بر می خوریم . از قبیل کانته حوندو ، کانته چیکو و ... که منظور همان پالو یا پالوهای مربوطه است.

کانته فلامنکو مشتمل بر حدود 50 پالوی سنتی (و گاهی نه کاملاً سنتی) است که از ساختار ریتمیک و هارمونیک منحصر بفردی برخوردارند و همانطوریکه قبلاً هم گفته شد ، مهمترین وجه تمایز پالوها از هم کمپاس است .

هر آواز ترکیبی از چند فالستاست که ریتم شان توسط پالوی آوازی مربوطه مشخص می شود . لازم به ذکر است که سه عنصر موسيقي وآواز و رقص لزوماً دركلية پالوها نقش يكساني ندارند. به عنوان مثال پالوي سولِئارِس هم تك نوازي گيتار دارد ، هم آواز و هم رقص . ساپاتِئادو (Zapateado) مخصوص رقص است و آواز ندارد ؛ ولي دانسا مورا(Danza Mora) پالويي ست از گروه توكه ليبره (Toque Libre) يا «توكة آزاد »كه فاقد رقص و آواز مي باشد .

نكته : پالوهاي« توكه ليبره» پالوهايي هستند كه در ساختارشان زمان بندي مشخص و الگوي ريتميك منظمِ كمپاس ديده نمي شود . در تمامي پالوهاي اين گروه رقص جايي ندارد ولي با غالب آنها مي توان آواز اجرا كرد.

برخی از پالوهای آوازی به تنهایی و بدون هر گونه همراهی قابل اجرا هستند . در حالیکه در بیشتر پالوها خواننده از همراهی گیتار و سایر روشهای همراهی بهره می برد . بعضی از پالوها مخصوص رقص اند در حالیکه برخی دیگر به طور سنتی به هیچ وجه برای رقص مناسب نمی باشند . از جانب دیگر در برخی پالوها به طور سنتی محدودیت هایی در مورد فرد اجرا کننده وجود دارد و وابسته به جنس اند ، یعنی خاص زن یا مرد طراحی شده اند .
ولی غالب پالوها می توانند توسط زن و مرد اجرا شوند . البته امروزه این محدودیت ها و اختصاصات به کناری رفته و مرزها شکسته شده اند . به عنوان مثال فاروکا ، که به طور سنتی رقص مخصوص مردان است ، امروزه به طور فراگیری، به زیبایی توسط بانوان نیز اجرا می گردد.

بر اساس تقسیم بندی ديگري كه سنتی تر است ،اصلی ترین پالوهای فلامنکو عبارتند از تونا (Tona) سوِلئا (Solea) ، فاندانگو (Fandango) و سگيریّا (Seguiriya) . این چهار پالو که همگی به گروه کانته حوندو تعلق دارند ، اصیل ترین پالوهای فلامنکو محسوب می شوند که تقریبا تمامی پالوهای سنتي فلامنکو از آنها مشتق می شوند.

راهنمای شنیداری فلامنکو 4

»» مدرسه خِرِز

تقریباً در همان دوره ای که سه امپراتور اخير به عرض اندام پرداخته بودند و نبوغشان را آشکار می کردند ، نوازندۀ دیگری در زمینه همراهی با آواز ، بلند آوازه شد . وی پاکو سِپِرو نام داشت و هنر آموختۀ مدرسۀ خرز بود . پاکوسپرو با خوانندگان صاحب سبكي همچون لاپِرلا ، لاپاکِرا و نابغه جوان آن دوره ، کامارون د لا ايسلا ، همکاری داشته است .

وی در سال 1978 به عنوان یک نوازندۀ کنسرتی ، آلبومی را به نام "Amuleto" ضبط کرد که اکنون اثری از آن یافت نمی شود . برای شنیدن توکه های پرطراوت پاکوسپرو که مربوط به آن دوران باشند، باید به آثار خوانندگانی که وی ایشان را همراهی نموده مراجعه کرد .در اين خصوص عناوینی همچون "Encuentros" اثر اِل لبریخانو و "Grandes del Flamenco Archivo. Belter" ، اثر تورّونِرو ، توصيه مي شوند.

مهمترین اثر تک نوازی پاکوسِپِرو که برای علاقمندان قابل دسترسی باشد ، "De Pura Cepa" است که در سال 2000 منتشر شده . آخرین اثر پاکوسِپِرو با نام"Corazon y Bordon" در سال 2004 ، توسط خود وی منتشر شد که مجموعه ای است از قطعات تنظیمی خودش .

نوازنده بزرگ دیگری که از پروردگان مدرسه خرز می باشد ، پاریّا دِ خرز(Parilla de Jerez) نام دارد كه در میان بهترین نوازندگان این عصر طلایی ازجایگاه در خور توجهی برخوردار است . وی همراهی کنندۀ ثابت و همیشگی خوانندگان بزرگی چون اِنریکه مورِنتِه ، خوزه مِنسه و خصوصاً لا پاکِرا دِ خِرِز بوده است .

پاریّای کوچک ، هنگامي كه جوان بود ، در بسیاری از ضبط های این بانوی خوانندۀ متولد خرز ، به عنوان گیتار همراه در کنار وی دیده می شد .

پاريّا همچنین آثاری را به عنوان نوازندةکنسرتی ارائه داده است که در بین آنها می توان به "Jandura" و "Nostalgia" اشاره کرد . هر دوی این آثار در دهه نود در خارج از اسپانیا ضبط و منتشر شدند و اکنون در دسترس نمی باشند .

در سالهای بعد ، ما به مورايتو چيكو بر می خوریم . نوازنده ای که پیشینۀ وی به نوازندگان با قریحه و صاحب سبکی چون خوآن مورائو و مانوئل مورائـو می رسد . در آلبوم های تک نوازی این گیتاریست مانند "Morao y Oro" و "Morao , Morao" حس و حال خرزی در عين هماهنگی و پیوستگی با دنیای مدرن فلامنکو ، به طرز محسوسی وجود دارد.

همچنین نوازندگی مورایتو به عنوان همراه آواز در كنار خوانندة بزرگ ، خوزه مِرسه ، در آثاري از قبیل "Lio" و "Confi de Fua" بطور قابل توجهی زیبا و بدیع است .

««از سویل تا کوردوبا

در این بررسی جغرافیایی از غرب به شرق باید توقفی در سِویل داشته باشیم . دیگر نوازندۀ پرآوازۀ این دوران اِنریکه دِ ملچور ، متولد سِویل می باشد که ضمن ادامه راه پدرش ، مِلچوردِ مارچِنا ، با غنی سازی آن به شیوۀ خودش ، فضای حسی جدیدی را خلق نمود
بدین ترتیب وجهة والای وی در میان نوازندگان همراه آواز به جایی رسید که چشم پوشی از نوازندگی اش را برای خوانندگان مطرح آن دوران مانند آنتونیا مایرِنا ، فسفوریتو ، کارمِن لینارِس ، خوزه مِنسِه و دیگران غیرممکن می ساخت .

انریکه با خواننده بزرگ همدوره اش، پوئِبلا دِ کاسایّا ، یک دوره همکاری طولانی داشتند و بصورت یاران جدایی ناپذیر در آمده بودند . هماهنگی و همفکری این دو هنرمند را می توان در آخرین آلبوم شان با نام "A mis Soledades Voy , de mis Soledades Vengo" دریافت . همچنین انریکه دِِ ملچور طراوات و لطافت نوازندگی اش را به عنوان یک نوازندۀ کنسرتی در آلبوم های تک نوازی اش مانند "La Nonche y el Dia" در سال (1991) ، "Cuchichi" در سال 1992 و "Bajo la Luna" در سال 1996 ارائه کرده است .

پاکو پِنيا گیتاریست بزرگ دیگری از اهالی کوردوبا ست که به علت انعکاس بین المللی کارهایش در زمینه گیتار فلامنکو ، لازم است که در این بررسی مورد توجه قرار گیرد .

وی مقیم لندن است و از همان جا فعالیت های هنری اش را در سطح بین المللی انجام می دهد .یکی از برجسته ترین آلبوم هایش "Misa Flamenco" نام دارد .

اثر قابل توجه دیگر پاکوپِنيا که نمونه های ارزشمند و زيبايي از اجراهايش را در آن گنجانيده ، آلبوم "Essential Flamenco Recordiag" مي باشد . وی همچنین بنیان گذار فیستوال گیتار کوردوبا و رشتۀ تحصيلي فلامنکو در کنسرواتوار روتردام هلند است .

«« از ساکرومونته

خوان هبیچوئلا نوازندۀ دیگری از ناحیۀ گرانادا ست که رموز هنر گیتار فلامنکو را از دستان ال اُوِخیّا (El Ovejilla) در ساکرومونته فرا گرفت . وی بیشتر یک نوازندۀ همراه محسوب می شود که با خوانندگان و رقاصان بزرگی چون گارسیا دِل ساکرومونته ، فِرناندا رومِرو ، ماریو مایا ، مانولو کاراکول ، رافائل فارینا ، کامارون دِ لا ایسلا و بسياري ديگر همکاری داشته است .

علیرغم کارهای ارزشمندی که خوان هبیچوئلا در دوران کاری اش ارائه کرده ، تا سال 1999 هیچ آلبومی از وی تهیه نشد ؛ تا اینکه در آن سال به عنوان بزرگداشت وی مجموعه ای از کارهایش جمع آوری و با نام "De la Zambra al Duende" منتشر شد . سه سال بعد ، یعنی در سال 2002 ، آلبوم دیگری از خوان هبیچوئلا با همکاری بزرگانی چون انریکه مورِنته ، خوان والدراما ، اِسترِیّا مورنته و رانكاپينو به علاقمندان عرضه شد .

فعالیتهای هنری خوان هبیچوئلا باعث شد تا راه برای رشد و پیشرفت برادرش په په هبیچوئلا هموارتر شود . په په برادر کوچکتر خوان بود که زمان شروع و اوج فعالیت های حرفه ای و هنرش اش کاملاً منطبق با خوانندۀ بزرگ گرانادایی ، انریکه مورنته است . این دو با هم کارهای زیادی عرضه کردند که دو تا از برجسته ترین شان آلبوم های "Despegando" و "Homenaje a Don Antonio Chacon" می باشد .
به علاوه ، په په ، اولین فرد ازخانواده هبیچوئلاست که به عنوان نوازندۀ کنسرت نیز فعالیت نمود و با ارائه آمار درخشانی چون "a Mandeli" در سال 1993 و "Habichuela en Rama" در سال 1997 و "Yerbaquena" در سال 2001 ، از شهرت و اعتبار قابل توجهی برخوردار شد . آلبوم اخیر کار مشترکی است که با همکاری هنرمندان هندی گروه "The BollyWood Strings" تهیه شده است .

«« و آلمِریا

در شرقی ترین نقطۀ اَندَلُس ، به یکی دیگر از ريشه هاي گیتار فلامنکوی مدرن بر می خوریم .در این ناحیه دو نوازندۀ بزرگ گیتار فلامنکو ، تربيت شدة مكتب غنی میگوئِل اِل توماته (Miguel el tomate) ، خود بنیان گذار شیوه های نوازندگی خاص خود شدند ؛ نینیومیگوئِل (Nino Miguel) و توماتیتو (Tomatito) .

نینیو میگوئل متولد و ساکن اوئِلوا بود و از وی متاسفانه مجموعۀ صوتی یا تصویری کاملی به صورت مستقل تهیه نشده است با این وجود وی خالق قطعات درخشانی همچون "Vals Flamenco" و "Brisas de Huelva" می باشد .

همچنین در مجموعۀ "Grandes Guitarras del Flamunco" که توسط شرکت فیلیپس تهیه و منتشر شده است ، موسیقی وی موجود می باشد که این نیز متاسفانه در حال حاضر قابل دسترسی نیست .آنچه که از این هنرمند توانا موجود است فقط کتاب نتی شامل شش قطعه از آثار وی با نام "Guitarra Gitana" می باشد که علاوه بر نت نویسی استاندارد ، تَبلِچِر نیز دارد .

و حالا توماتیتو . . . این ستاره و اعجوبۀ بین المللی گیتار فلامنکو در دورة مدرن . وی با آلبوم معروف و تاریخی "La Leyenda del Tiempo" که نوازندگی کامارون دلا ايسلا را به عهده داشت ، معروف شد .

توماتیتو به اعتراف خودش ، در این آلبوم و تا آن زمان ، پاکودلوسیا را به عنوان الگوی تمام و کامل پیش چشم خود داشت . پس از این آلبوم وی تا پایان عمر کامارون ، به همراهی و همکاری با این خوانندۀ افسانه ای ادامه داد که از میان کارهای مشترک شان می توان به دو نمونۀ عالی با نام های"Potro de Rabia y Miel" و"Soy Gitano" اشاره کرد .

توماتیتو تا هنگامی که کامارون حیات داشت ، به علت ارادت فراوانش به کامارون هیچ اجرای کنسرتي ای بصورت تک نوازی برگزار نکرد . تنها بعد از فوت کامارون بود که وجه دیگری از توانایی های این نوازنده ، با ارائه آلبوم های ارزشمندی چون "Barrio Negro" در سال 1991 و "Guitarra Gitana" در سال 1997 بارورگشت .

توماتیتو توانایی و علاقمندی اش را در مدرن کردن و توسعه گیتار فلامنکو با پرسه هایی در دنیاي جاز لاتین بروز داد. در اين راستا آلبوم "Spain" را در سال 2000 با همکاری پیانیست بزرگ مايكل کامیلو (Michel Camilo) و آلبوم "Paseo de los Castanos" را در سال 2001 با همکاری گیتاریست مشهور جاز ، جرج بنسون (George Benson) ارائه کرد .

وی همچنین با خوانندگان بزرگ دیگر چون دوکِنده (Duquende) در آلبوم "Duquende Con la de Tomatito" و انریکه مورنته در آلبوم های "Omega" و "El Pequeno Reloj" همکاری داشته است .

ضمن اینکه در فیلم "Vengo" به کار گردانی تونی گاتلیف (Tony Gatlif) ، موسیقی توماتیتو را می شنوید . همچنین کارلوس سائورا در فیلم های "Salome" و "Flamenco de Carlos Saura" از هنر این نوازندۀ بزرگ نیز بهره گرفته است .

"Aguadulce" آلبوم ديگري از توماتيتوست كه پر از حس ناب فلامنکو و قطعات برای آواز مي باشد و شنیدنش علاقمندان فلامنکو را سرشار از لذت و خوشی مي نمايد . وی همراه با پاکولوسیا نيزدر آلبوم "Cositas Buenas" پاکو ، یادی از کامارون کرده اند . این آلبوم را نیز دوباره گوش کنید . آخرين آلبوم اين هنرمند پيشرو و توانا ، همكاري مجددي با مايكل كاميلوست بنام "Spain Again" .

راهنمای شنیداری فلامنکو 3

دورة گیتار مدرن و انقلاب فلامنكو


»» دانلود : paco de lucia . fandango . Entre dos aguas

در مورد انقلابی که پاکودِ لوسیا در دهۀ هفتاد میلادی ، در گیتار فلامنکو به وجود آورد ، تقریباً مطلبی نیست که از علاقمندان فلامنکو پوشیده مانده باشد .
مجموعه آثار صوتی منتشر شده پاکو که با آخرین اثرش "Cositas Buenas" ، تعدادشان به بیست و شش CD رسیده است ، برای هر عاشق فلامنکویی که گیتارش را در دست مي گیرد ، به صورت یک کتاب مقدس و راهنمايی ضروري درآمده است. مانولوسن لوکار و ویکتور مونخه سرّانتیو از دیگر اساتیدی هستند که همدورۀ پاکوی اهل آلگِسیراس(Algeciras) بوده ، نقش مهم و مؤثری در تحول و مدرنیزه کردن توکۀ فلامنکو داشته اند . علاوه بر آموزشگاههای پرشماری که در خرز وجود داشتند ، در شهرهای دیگر نیز اساتید بزرگی بودند که از دامانشان نوازندگان برجسته ای به منصّة ظهور رسیدند . خانواده هاي هبیچوئلا در گرانادا ، اِل توماته در آلمِریا و مِلچور دِ مارچِنا در سویّا ، خانواده هاي هنرمند و هنرپروري بودند که در دامانشان نوازندگان بزرگي چون مورایتو ، توماتیتو و په په هبیچوئِلا تربيت شدند .

اینان نسلی متکامل از نوازندگان فلامنکو هستند که نقطه عطفی را در تاریخچه گیتار فلامنکو پديد آوردند . آنچه در ادامه خواهد آمد ، معرفی منتخبی از بهترین های نسل مذکور است .

سه امپراتور :

پاکو دِ لوسیا (Paco de lucia ) ، مانولو سن لوکار (Manolo sanlucar ) ، سرانيتو (Serranito)

انتشارآلبوم"Entre dos Aguas" در سال 1973 ، نوید بخش تولد یک نابغة افسانه ای در دنیای فلامنکو بود؛ زماني که نوازندة جوان آلگِسیراسی ، شاگردی اساتید بزرگی چون سابیکاس ، نینيوریکاردو ، ماریو اسکودِرو . . . را پشت سرگذارد و با اندوخته ای غنی از تجربه و آگاهي فلامنکو ، پنجرۀ جدیدی را به سوی گیتار فلامتکو گشود و پایه گذار انقلابی بزرگ و مهم در این عرصه شد .

از پاكو 26 آلبوم ناب و زیبا منتشر شده است که هر یک در زمان خود حرفها و نقدها و بحثهای زیادی را به راه انداخت . بدایع تکنیکی و هارمونیک آثار وی در نوع خود واقعاً بی نظیرند . علاوه بر این 26 آلبوم می توان به صدها کنسرت وی اشاره کرد که در سراسر دنیا برگزار شده است . راههای متفاوتی برای شناخت پاکو دِ لوسیا از طریق آثارش وجود دارد . علاقمندان سیری ناپذیری فلامنکو هر یک از آثارش را جذاب و هیجان آور می یابند . با گوش دادن به آثارش از اولی تا آخری می توان تحولاتی را كه در گذر زمان در نوازندگی اش رخ داده ، بررسی نمود . حتی با مراجعه و بررسی آثار کامارون(Camaron de la Isla) می توان هنر پاکو را مطالعه کرد ، زیرا که در غالب آثار کامارون شما این تاکید را شاهدید که: «همراه با نوازندگی پاکو دِ لوسیا» .

راه دیگری که برای تازه واردان به دنیای فلامنکو پیشنهاد می شود ، این است که از آخرین آلبوم پاکو يعني"Cositas Bucnas" شروع کرده ، به ترتیب در زمان به عقب بروند .خوشبختانه همه آثار پاکود لوسیا منتشر شده و در دسترس عموم می باشند .اگر بخواهیم تعدادی از آثار پاكو را معرفی کنیم که شنیدنشان برای هر نوآموز عاشق فلامنکو ضروریست ، می توانیم به"Almoramia" ، "Fuente y Caudal" ، "Solo Quiero Caminar" و "Luzia" اشاره کنیم .

»» دانلود : serranito . alegrias

باید متذکر شد که هر یک از آثار این هنرمند به تنهایی یک دنیاست که شخص را در خود مستغرق می کند . به درستی می توان گفت پاکودِلوسیا ، جواهری در موسیقی فلامنکوست که هیچ تعریف و تمجيدي نمی تواند بیانگر حق مطلب در مورد وی باشد .

و اما مانولو سن لوكار استاد مسلم دیگری است که جایگاهش کمتر از پاکودلوسیا نمی باشد . موفقیت آلبوم "Entre dos Aguas" از پاکودلوسیا ، مقارن شد با انتشار آلبوم "Caballo Negro" توسط سن لوکار . هر دوی این آثار که در یک دورۀ زمانی ارائه شدند ، نظریات و جبهه گیری های کم و بیش مشابهی را از جانب منتقدان برانگيختند .

آثار ضبط شده مانولوسن لوکار به صورت یک مجموعۀ کامل و دقیق ، مانند آنچه که در مورد همراه انقلابی اش پاکودِلوسیا موجود است ، گردآوری و تهیه شده . در سال های اولیه فعالیت های این هنرمند به یک آلبوم سه گانه بر می خوریم به نام «دنیاي فرم های گیتار فلامنکو» (Mundo Formas de la guitarra Flamenca) . وی در این آلبوم به وضوح آگاهی عمیق و مهارت های بنیادین خویش را در موسیقی فلامنکوي اوایل دهۀ هفتاد میلادی ، به نمایش می گذارد.

کمی که در زمان به جلو بیاییم به آلبوم دیگرش ، "Sanlucar" بر می خوریم که مجموعه آثاریست در پالوي رومبا(Rumba) ، تنظیم شده برای گیتار وارکستر . آلبوم مهم دیگر سن لوکار که برای رقص تنظیم شده ، اثر مشهور "Medea" می باشد که آن را به میگوئل هرناندز تقدیم کرده و شامل بیست قطعه است . آثار فوق الذکر از جمله عناوینی هستند که کمیابند و انتشار جدیدی نداشته اند . ولی تعدادي از اولین کارهای صفحه ای سن لوكار از قبیل "Recital Flamenco" ، "Candela" (1981) و "Alviento" (1982) هم اکنون در کاتالوگها یافت می شوند.

»» دانلود : manolo sanlucar . Caballo Negro

برجسته ترین آثار منتشر شدۀ سن لوکار در سالهای اخیر شامل "Tauromagia" (1988) و "Locura de Brisa y Trina" (2000) می باشند که هر یک دنیایی متفاوت و زیبا دارد و نتیجه تحقیقات پایان ناپذیر این استاد و هنرمند و محقق بزرگ فلامنکوست . این که آثار بزرگانی مانند مانولوسن لوکار به تمامی و دقت جمع آوری نشده اند اسف انگیز است ؛ ولی بدتر از آن ، سرنوشت آثار و اجراهای استاد بزرگ دیگری از آن دوران درخشان ، ویکتور مونخه سرّانیتو است . تنها اثری که از وی مربوط به دوران اولیه نوازندگی اش بازیافت شده "Virtuosismo Flamenco" نام دارد که اخیراً توسط شرکت EMI در مجموعۀ "Historia del Flamenco" منتشر شده است .

یکی دیگر از آثار برجسته سرّانیتو که در سال 1971 برای گیتار و ارکستر تنظیم کرده است ،"Suenos de ida y Vuelta" می باشد . این آلبوم که حس و حال لاتين وکارائيبي دارد در سال 2004 منتشر شد و اکنون نیز سرّانيتو با گروهش این اثر را در تورهایش اجرا می کند .

در این میان اثر دیگری از وی به صورت DVD در سال 2002 منتظر شده که در حقیقت مروری بر رپرتوارهایش به صورت اجرای زنده با نام "Victor Monge Serranito . en Concierto , 2002" می باشد . در این اثر علاقمندان می توانند علاوه بر شنیدن موسیقی سرّانيتو ، روش های منحصر بفرد این استاد بزرگ را در نوازندگی گیتار فلامنکو به تماشا بنشینند

راهنمای شنیداری فلامنکو 2

گروه از نوازندگان با همفكري و اتحاد در جهت رهاسازي توكة فلامنكو از قيد و بندهاي موجود و بيرون آمدن از زير سلطة كانته به صورت يك رشتة مستقل و در عين حال غني و اصيل ، سعي و تلاش كردند .تحولي كه ايشان به وجود آوردند به ترتيبي بود كه هر توكه بتواند به تنهايي بيانگر خصوصيات فرهنگي ، محلي و شخصي نوازنده و پديد آورنده اش باشد .

در اين دوران خوانندگاني نيز بودند كه با ايشان به هنرنمايي مي پرداختند و نتيجة همكاري ايشان به صورت مجموعه هايي منتشر شد كه دو تا از مهمترين شان عبارتند از:
(Canalejas de Puerto Real ) از شركت Grabaciones Discos de Pizarra ) ) در سال 1930، با نوازندگي استبان دِ سن لوكار ، مانولو دِ اوئِلوا ِ، نينيو ريكاردو و چند هنرمند ديگر ؛ و مجموعه ( ( Carbonerillo از همان شركت در سال 1930 ، با گيتار نينيو ركاردو ، سابيكاس و ميگل بورول

در سال 1957 ( گونزالِز كليمنت ) منتقد و فلامنكولوژيست ، دربارة نينيو ريكاردو گفت:«... ريكاردو توانسته حس و حال گيتار فلامنكوي كلاسيك را با بدايع بلند پروازانه گيتار مدرن تلفيق نمايد ...»

در جاي ديگر اضافه مي كند :«... ريكاردو تركيب بندي باوقار و غمزه آميز رامون مونتويا را با رنگ آميزي و بدايع استادانه خويش در هم مي آميزد . با خلق چنين موسيقي اي مطمئناً لقب استاد در خور وي خواهد بود...» به همين دليل ريكاردو براي گيتاريستهاي نسل هاي بعد به عنوان يك مرجع و الگو درآمد به گفتة پاكو دِ لوسيا : « ... همة ما جواناني كه مي خواستيم نوازنده شويم ، اورا سرمشق خويش كرده بوديم و سعي مي كرديم با گوش فرا دادن به آثارش ، حتي الامكان از وي و روشش تقليد نمائيم

از ريكاردو تنظيمات زيادي بر جاي مانده است كه مشهور ترين آنها ، همراهي هايش با خواننده معروف خوانيتو والدراما مي باشد
نمونه هاي بي نظيري از ساخته هايش را مي توان در مجموعه هاي ( Grandes Figuras del Flamenco Vol.11 ) و ( Historia del Flamenco ) در ميان ديگر هنرمندان يافت . همچنين كتاب نت برخي از آثارش با نام ( (El Genio de Nino Ricardo همراه با سي دي ، يك مكمل لازم براي هنرجويان گيتار فلامنكو محسوب مي شود

در ميان نوازندگان قديمي به يك نمونة كاملاً متفاوت بر مي خوريم . سابيكاس ، گيتاريست متولد ناواره(Navarre) ، يك هنرمند خود ساخته بود كه هنر و مهارت بالاي خود را در نتيجة سعي و تلاش و خودآموزي بدست آورده بود ، تا جايي كه در زمان خود به عنوان سفير بين المللي گيتار فلامنكو شناخته شد ؛ خصوصاً در ايالات متحده كه به صورت يك اسطوره درآمد .تركيب بنديهاي موسيقايي زيباي وي همراه با قدرت بيان اعجاب انگيز ، پيچيدگيهاي تكنيكي و غناي حسي آثارش باعث شد تا سبكهاي فلامنكو احيا شوند و جاني تازه گيرند و دريچه اي نو به سوي اراية توانايي هاي نهفتة فلامنكو گشوده شود

همچنين اغراق نيست اگر بگوييم كه سابيكاس يكي ازاولين نوازندگان فلامنكوست كه نيم نگاهي به دنياي جز داشت و اين موضوع از همنوازيهايش با ساكسوفونيست مشهور ، اِل نگرو آكيلينو مشهود مي باشد

زيبايي آثار سابيكاس با مراجعه به مجموعه ) Grandes Figuras del Flamenco-Vol.14 ) به درستي درك مي شود . در اين مجموعه قطعاتي وجود دارندكه بخش هايي از آنها به فراواني در تنظيمات نوازندگان نسل هاي بعد ديده مي شوند .مجموعه مهم ديگري از سابيكاس كه با امانتداري و دقت زياد جهت وفاداري به تنظيم اصلي و اوليه در ايالات متحده منتشر شد ، (Concierto.1940-1950) نام داشت . همچنين به عنوان يك وسيله آموزشي بسيار عالي براي هنرآموزان پيشرفته تر گيتار فلامنكو ، كتاب نت برخي از آثار سابيكاس به نام ((Rey del Flamenco همراه با سي دي منتشر شده و در دسترس است


بر تارْك اين دوره سه نام ديگر نيز مي درخشند . ملچور دِ مارچِنا در امر همراهي با آواز برتر از ديگران بود و گواه اين مدعا آثار ضبط شده اش با خوانندگاني چون لا نينيا دِ لوس پِينِس ، توماس پاوْن ، آنتونيو مايرِنا و مانولو كاراكول مي باشد

نوازندة بزرگ ديگر ، استبان دِ سن لوكار است كه در ميان خيل عظيم شاگردان په په مارچِنا و آنخِليو مانند ستاره اي مي درخشد
وي بخش عمده اي از عمرش را در آمريكاي لاتين سپري كرد وازهمان جا هم توكه هايش را منتشر مي كرد . در حال حاضر هيچ اثر ضبط شده اي از اين هنرمند بزرگ وجود ندارد ، ولي براي درك و شناخت موسيقي اش مي توان به كتاب( (Esteban de Sanlucar, Maestro de la Guitarra Flamenca، شامل نتهاي برخي از آثار وي مراجعه كرد

ديه گو دِل گاستور نوازنده ديگري است از آن دوران كه به خاطر سبك و تكنيك هاي منحصر به فردش در گيتار ، جزئي از تاريخچه گيتار فلامنكو شده است . حس و حال توكه هاي وي عميقاً ريشه در زادگاهش مورون ، در قلب منطقة سويا ، دارند . متأسفانه از اين گيتاريست نيز هيچ اثر ضبط شده تكنوازي كه منتشر شده باشد موجود نيست . البته مي توان صداي ساز وي را در همراهي با خوانندگاني مانند خوان تالِگا ، در آلبومي به همين نام شنيد .

همچنين در مجموعة تصويري (Rito y Geografia del Toque) كه به صورت تصويري ارائه شده است ، تعدادي از اجراهايش در ميان ديگر ستارگان آن دوره مانند نينيو ريكاردو ، ملچور دِ مارچنا و سابيكاس ديده مي شود

چند سال پيش رافائل ريكوئِني يك رِسيتال زنده ارائه داد كه به گفتة خودش « بازيافت آواز اساتيدي است كه پيشگامان اين ژانر محسوب مي شوند و راه ما را به سوي ساخت فلامنكوي حال و آينده هموار نمودند .» در اين رسيتال كه تا كنون به صورت ضبط شده منتشر نشده است ، آثاري همچون (Danza Arabe) از سابيكاس ، ((Recuerdo a Sevilla از نينيو ريكاردو و ((Mantilla de Feria از استبان دِ سن لوكار وجود دارد .

قطعه اخير كه پاكو دِ لوسيا نيز با انجام تغييراتي آن را در يكي از اولين آلبوم هايش اجرا كرده ، تركيب بندي منحصر به فردي دارد كه باعث مي شود شنونده حس خود را بين فضاي آمريكاي لاتين و فلامنكوي اصيل در نوسان بيابد .بزرگداشتي كه بدين ترتيب توسط رافائل ريكوئني در مورد اساتيد بالا انجام شد ، امروزه به صورت يك رسم زيبا و پرطرفدار درآمده كه بسياري از هنرمندان در مورد اساتيد گذشته اعمال مي كنند

يكي ديگر از هنرمندان فلامنكو كه اخيراً دست به بزرگداشت پيشگامان فلامنكو زده است ، خوانندة بزرگ فلامنكو ، انريكه مورِنته مي باشد . وي با به كار گيري تكنولوژي صوتي پيشرفته ، آواز خود را بر روي اجراهاي بزرگاني چون سابيكاس ، رامون مونتويا ، و مانولو دِ اوئِلوا ميكس كرد .اين هنرمند گرانادايي در مورد آلبوم خود ((El Pequeo Reloj مي گويد :

«اين آلبوم گرامي داشت و قدر داني از گيتار و توكه فلامنكوست ؛ زيرا در حقيقت اساتيد اين رشته بودند كه بهترين نمونه ها و مثالها را برايمان تدارك ديدند و به وجود آوردند .» گوش دادن به اين آلبوم و دقت در آن براي افزايش تجربه شنيداري بسيار ارزشمند است و اگر امكانش باشد بهره مندي از اجراي زندة آن . . . تجربه ايست كه موي بر تن شنونده سيخ مي كند

شما تا كنون با اطلاعات اخير به سمت ديدن و شنيدن هدفمند راهنمايي شده ايد .كساني كه تمايل دارند تا اطلاعاتشان را در مورد تاريخچه گيتار فلامنكو و هنرمندان دنياي فلامنكو غني تر كنند فقط نياز به مطالعه و تحقيق بيشتر دارند. سعي مي كنيم در قسمت هاي بعدي افق هاي تازه اي را براي تان به ارمغان آوريم . موفق باشيد

راهنمای شنیداری فلامنکو 1

راهنماي شنيداري فلامنكو ( قسمت اول)

(آثار قديمي و كلاسيك فلامنكو)

قبل از پاكو د لوسيا

هنگامي كه شيفتگان فلامنكو رجعتي به گذشته مي كنند و در تاريخچة گيتار فلامنـــكو غــور مـي نمايند ، كمبود منابع و مراجع به شدت خودنمايي مي كند كه البته براي اين فقدان ، دلايل قابل قبولي يافت مي شود .
تا قبل از قرن بيستم ميلادي ، گيتار فلامنكو كه كوليهاي اسپانيا به جهت كوچك شماري و فرعي بودنش اصطلاحاً آن را "باخاني" (Bajani) مي گفتند ، تمام و كمال زير سلطه آواز يا كانته بود . فقط پس از پديدار شدن نوع نمايشي (تئاتري) فلامنكو معروف به "Opera Flamenca" بود كه گيتار فلامنكو توانست خودرا از سايه آواز بيرون آورد وعرض اندام كند . تا آن زمان گيتار سازي بود كه به عنوان سازِ همراهِ آواز تعريف و شناخته مي شد ؛
بدين ترتيب براي درك و شناخت ريشه هاي اصيل و قديمي توكة فلامنكو بايد در كانته هاي قديمي فلامنكو جستجو نمود اگرچه ما در قرن نوزدهم ميلادي به نوازندگان بزرگي همچون اِل مورسيانو ، ترينيتاريو اوئِرتاس ، بِرناردو تِرونكوزو ، آنتونيو پِرِز ، خوليان آركاس ، مائِسترو پاتينو ، پاكو اِل باربِرو ، خوزه توبوزو ، خوآن گاندويا هُبيچوئِلا و پاكو اِل دِ لوكِنا برمي خوريم ، ولي براي يافتن قطعات ضبط شدة گيتار فلامنكو بايد اندكي در زمان به جلو برويم .

خوزه سپرو (خواننده) و لوئيس ماراويا (گيتاريست)

بر اساس مستندات موجود ، اولين اثر چاپ شده با عنوان (روش آموزش گيتار) مربوط به گيتاريست كلاسيك و فلامنكو ، رافائل مارين در سال 1902 است .اين اثر گنجينه اي ارزشمند است كه در آن مؤلف سعي كرده تا با دقت و امانتداري فراوان، مجموعه اي از توكه هاي وزين را گردآورد تا هم يك راهنما و متد قابل اطمينان براي هنرآموزان و هم مرجعي براي آيندگان باشد قديمي ترين مجموعه هاي صوتي منتشر شدة نوازندگان فلامنكو ، مربوط به اوايل قرن بيستم است .اين آثار ضبط شده ، اجراهاي زندة نوازندگان بزرگي چون ميگل بورول ، لوئيس ماراويا ، سالوادور رامون ، نينيو پِرِز ، آنتونيو مورِنو ، خاويِر مولينا ، رامون مونتويا و . . . مي باشد در صدر همة اين نوازندگان ، رامون مونتويا قراردارد . وي گيتاريستي اهل مادريد بود و از معدود نوازندگانيست كه در تمامي دستگاه هاي فلامنكو تبحر داشت .وي با خوانندة بزرگ ، آنتونيو چاكون يك تيم هنري دو نفره تشكيل داده بودند . بعلاوه ، رامون اولين نوازنده ايست كه در ژانر آرته خوندو (Arte Jondo) به تك نوازي پرداخت و از شهرت بين المللي برخوردار شد .


در اوايل سال 1936 ، مونتويا راه خود را به سوي دنياي موسيقي كلاسيك اروپا و آمريكا گشود كه استقبال مردم را به همراه داشت . وي در آن زمان با ايفاي نقش همراه آواز هم در ژانر فلامنكوي اصيل و هم با خوانندگان پاپ ، به نوعي بدعت دست زد و توانايي هاي جديدي را از گيتار فلامنكو به نمايش گذاشت منتقد بزرگ فلامنكو ، نيكلاس كالِخون كه همدورة مونتويا بود ،
همزمان با انتشار اولين اثر تك نوازي وي به نام (Arte Clasico Flamenco) ، نظري ابراز كرد كه حكم تاييديه اي براي اين اثر داشت : « شنيدن دقيق و مطالعة اين اثر براي كساني كه به دنبال خلق سبك هاي جديد و تكامل هنرهاي فولكلوريك هستند ، بسيار لازم و مفيد است .» اين نظر در مورد دو مجموعه ديگر از آثار رامون مونتويا نيز صدق مي كند . اين دو عبارتند از "El Genio de la Guitarra Flamenca" انتشار شركت( Sonifolk) كه شامل دو سي دي است ؛ و (Grandes Figuras del Flamenco Vol.5) انتشار شركت (Harmonia Mundi)

اثر ديگري كه براي گيتاريست هاي مشتاق و طالب پيشرفت ، پس از طي مراحل ابتدايي و توسعة تكنيك هاي پايه اي ، به عنوان يك مكمل آموزشي بسيار لازم و قابل توصيه است ، كتاب قطعات رامون مونتويا به نام"Arte Clasico Flamenco" مي باشد كه قبلاً ذكرش رفت . در اين كتاب به طرز كاملي تقريباً از تمامي پالوهاي مهم نمونه اي آورده شده است ، مانند : فاندانگو دِ اوئِلوا ، گرانائينا ، سولئارِس ، مالگِنيا ، سِگيريا ، مينِرا ، گِئاحيرا ، روندنيا ، تي يِنتوس ، تانگيو ، تارانتا ، ميلونگا و آلِگرياس . نكتة قابل ذكر آنست كه به همراه پالوها ، توضيحاتي در مورد تكنيك ها و ريتم ها نيز وجود دارد

پس از اساتيد فوق الذكر در سالهاي بعد ، نوازندگان بزرگي عرض اندام كردند كه در اينجا سه نفر از تاثير گذارترينشان را به شما معرفي مي كنيم يكي از ايشان مانولو دِ اوئِلوا مي باشد كه همراهي كنندة خوانندگان معروفي چون آنتونيو چاكون و مانوئِل توره بود . وي از سنين پايين اجراهاي كنسرتي و زنده داشت و در ميان افتخارات پرشمارش مي بينيم كه گيتاريست رسمي مسابقة كانته خوندوي گرانادا در سال 1922 نيز بوده است نوازندة ديگر پريكو اِل دِل لونار ، تربيت شدة مدرسة خِرِز و در حقيقت ميراث خاويِر موليناست كه يكي از پرطرفدارترين و ارجمندترين گيتاريستهاي زمان خودش شده بود


وي به دليل مهارت و توانايي بالايي كه در كانته خوندو داشت ، اولين گلچين آوازهاي فلامنكو را جمع آوري و عرضه نمود كه در سال 1954 توسط كمپاني هيسپاوْكس منتشر شد . اين اثر يكي از مهمترين و باارزش ترين آثار دوره ايست كه معروف به "دورة بازگشت به فلامنكوي اصيل" مي باشددر نيمة قرن بيستم ، نسل جديدي از گيتاريست ها پديدار شدند كه با انعطاف پذيري ، به تغيير چهار چوبهاي موجود در فلامنكو و نوآوري پرداختند . نوازندگان بزرگي از قبيل نينيو ريكاردو ، استبان دِ سن لوكار ، مِلچور دِ مارچنا ، ديه گو دِل گاستور و سابيكاس ، ستارگان هم نسلان خويش به شمار مي روند . كاري كه ايشان در زمان خويش براي توكة فلامنكو انجام دادند ، حكم زمينه سازي و پي ريزي براي انقلاب دهة شصت توسط پاكو دِ لوسيا را

ریشه یابی لغت فلامنکو

در فرهنگ لغات آكادمي زبان اسپانيايي رئال Real Academia) Español de la Lunga ) معاني متفاوتي براي لغت فلامنكو ارايه شده است كه از بين آنها ، برخي كه سنخيت بيشتري با بحث ما دارند را براي شما انتخاب كرده ايم .
در يكي از اين تعاريف آمده است : فلامنكو ، يك روش فرهنگي_اجتماعيِ بيان احساسات در ميان كولي هاست كه ريشه هاي عميقي در ناحية اَندلُس(Andalusia) براي آن يافت مي شود .

در جايي ديگر ، لغت فلامنكو را نشانگر يك شاخة قومي يا نژادي مي انگارد و به مردمي اطلاق مي كند كه منسوب به سرزمين فلاندر هستند . علاوه بر فرهنگ لغاتي كه ذكر كرديم ، در فرهنگ لغات صرفي اسپانيايي وكاستيلي ريشة لغت فلامنكو را منسوب به فلامينگ (Flaming) مي دانند كه در زبان هلندي به معني (چيزي يا كسي آمده از سرزمين فلاندر در آلمان ) مي باشد . علّت انتساب لغت فلامنكو به فلامينگ ، به معني (شخصي از اهالي فلاندر ) ،ريشه در تاريخ آن ناحيه دارد .
ايشان مردمي بودند از نژاد مردم شمال اروپا به نام نورديك(Nordic) كه رنگ رخسارشان گلگون بود ؛ بر خلاف مردم اروپاي جنوبي معروف به نژاد لاتين كه پوست تيره و موي مشكي دارند و به خصوص از لحاظ رنگ پوست تفاوت فاحشي بين اين دو نژاد ديده مي شود . از جانب ديگر ، استفاده از لغت فلامينگ براي ناميدن مردمي با پوست گلگون ، مي تواند اشاره به پرنده اي به نام فلامينگو(Flamingo) باشد . اين پرنده منقار بزرگي دارد كه به طرز عجيبي خميدگي دارد . با گردن و پاهايي بلند و ظريف ، پرهاي سفيدي گردن و سينه و شكمش را پوشانيده ، در حالي كه سر و قسمت تحتاني بدنش به رنگ صورتي تا قرمز تند است . از آنجا كه در قرن شانزدهم و اوايل قرن هفدهم ميلادي ، سرزمين فلاندر زير سلطة اسپانيا بود ، مردم اسپانيا اهالي فلاندر را به دليل وضع پوشش و رنگ پوست شان به گونه اي تحقير آميز به فلامينگو تشبيه مي كردند .

در اواسط قرن هفدهم ميلادي ، فلاندري ها قيام كردند و به دنبال جنگ هايي خونين ، استقلال خود را به دست آوردند و كشور هلند كنوني را بنا نهادند . در طي اين جنگ ها ، بسياري از اسناد و مدارك ارزشمند تاريخي در مورد فلاندري هاي ساكن اسپانيا از دست رفته و نابود شدند . خصومت حكومت اسپانيا با مردم فلاندر در آن دوران باعث شده بود تا با قلب واقعيات و به دروغ ، ايشان را به صورت مردمي ياغي و لايق تنفر به جامعة اسپانيا بشناساند ؛ مردمي كه حتي روش زندگي كردن شان نيز ناخوشايند و اشمئزازبرانگيز است .
اين طرز فكر و تبليغات منفي عليه فلاندري ها به صورت قسمتي از فرهنگ مردم اسپانيا درآمد ، به طوري كه در فرهنگ اسپانيايي ، هر فرد ، گروه و يا قوم منفوري را به فلاندر منسوب مي كردند. از آنجا كه كولي ها نيز از نظر شهروندان اسپانيايي زندگي مرموز و غيرمتعارفي داشتند كه باب سليقة جامعة اسپانيا نبود ، لقب تغيير شكل يافتة فلامنكو را به ايشان و شيوة آوازخواني اندلسي _ كه محل عمدة زندگي كولي ها بود _ دادند .

در سير تحول و تكامل لغت فلامنكو ، عوامل و اتفاقات ديگري نيز منشأ اثر بودند . در زمان پادشاهي چارلز اول (1556-1519 ميلادي) تعداد كثيري از كولي ها در خط سيرشان در اروپا وارد كشور اسپانيا شدند و چون ورودشان به اسپانيا از نواحي شمالي و سرزمين ژرمن ها و فلاندر بود ، به اشتباه ايشان را فلِميش(Flemish) ناميدند . البته حدسيات ديگري نيز در مورد لغت هلندي فلامينگ به عنوان ريشة لغت فلامنكو موجود است كه با مطالب بالا تفاوت دارد .
در يكي از اين فرضيات ريشه يابي لغت فلامنكو باز مي گردد به قرن شانزدهم ميلادي ، هنگامي كه تعدادي خوانندة فلاندري در دربار چارلز پنجم به خدمت گرفته شدند . بدين ترتيب لغت فلِميش پس از تغييراتي در ميان مردم اندلس رواج يافت و به هر خنياگري اطلاق شد . كولي ها در همان دوره نيز اغلب به خوانندگي و نوازندگي و دوره گردي مي پرداختند و موسيقي و رقص و آواز در كلية جشن ها و مراسم وحتي زندگي روزمره شان جايگاهي ويژه داشت . به همين دليل شهروندان اسپانيايي ، لغت تغيير يافتة فلِميش را كه به صورت فلامنكو درآمده بود ، به طور اعم كلمه به كلية فعاليت هاي اين قوم اطلاق نمودند كه به عبارت ديگر نمايانگر فرهنگ كولي ها بود .

فرضية ديگري نيز وجود دارد مبني بر اينكه در طي جنگ هاي استقلال هلند ، تعداد زيادي از كولي هاي اسپانيا در هنگ هاي پياده نظام ارتش فلاندر به صورت سربازان مزدور به خدمت گرفته شدند . ايشان پس از بازگشت پيروزمندانه از جنگ ، به عنوان پاداش اجازه يافتند تا آداب و رسوم و شغل سنتي شان را در هر جايي كه بودند ، اجرا و اِعمال كنند ؛ بر خلاف قوانين جاري كشور كه مردم محلي اجازة رفتار آييني و برگزاري مراسم بر اساس آداب و سنن شان را نداشتند .

ريشه هاي ديگر لغت فلامنكو

به عقيدة برخي ديگر از محققين ، ريشة كلمة فلامنكو از لحاظ علم زبان شناسي ، در زبان عربي است . بر اساس مطالعات ايشان ، لغت فلامنكو در حقيقت تركيبي از دو لغت «فلّاح» به معني دهقان و برزگر و «مِنكو» به معني رانده شده ، بي خانمان ، تبعيد شده و بي سرزمين مي باشد . اين تعبير بحث هاي زيادي را پيرامون خود به وجود آورده ، ولي استحكام و اعتبار لازم را ندارد . ممكن است كه در زبان عربي يكي از معاني دقيق تر كلمة «فلّاح» ، كشاورز يا زارع باشد ولي مفهوم تبعيد شده يا رانده شده به زبان عربي كلمة «منفي» است نه «مِنكو» . به هر حال نكتة مبهم ديگر اين است كه چگونه لغتي با ريشة عربي پس از حدود سه قرن نهفتگي ، كه از خاتمة استيلاي اعراب بر ناحية اندلس مي گذشت ، سربرآورده و خود را نمايانده است .

در جايي ديگر محققين ريشة لغت فلامنكو را مغربي (Moorish) مي دانند كه همان كشور مراكش فعلي در شمال آفريقاست . به نظر ايشان فلامنكو به مورهايي گفته مي شد كه پس از غلبة مجدد مسيحيان بر جنوب اسپانيا ، در آنجا ماندند و با پذيرش دين مسيحيت تحت سلطة فاتحين به زندگي ادامه دادند . اين محققين نيز صحت انتساب لغت فلامنكو را به تركيب عربي «فَلّاح مِنكو» تأييد مي كنند . پس از شكست اعراب از مسيحيان كاتوليك در سال 1492 ميلادي ، مورهاي ساكن اسپانيا تحت تعقيب قرار گرفتند و به ناچار به زندگي پنهاني و فرار از قانون روي آوردند . بدين ترتيب بهترين راه براي ايشان پناهنده شدن به ميان كولي ها بود كه خودشان نيز درماندگاني همدرد ايشان بودند . مقارن اين اتفاقات ، فلامنكو شروع به شكل گيري و تكامل نمود .

فرضية ديگري نيز وجود دارد كه ريشة لغت فلامنكو را در خصوصيات رفتاري و شخصيتي كولي ها مي داند . كولي ها در برخورد با بيگانگان و غيركولي ها كم حرف ، تودار ، عميق و مرموز بودند . اتخاذ چنين سياست محتاطانه اي در برخورد با بيگانگاني كه هميشه ايشان را از خود رانده و باعث دردسرشان شده بودند ، ظاهري پرتكبر و نخوت آميز برايشان به وجود آورده بود . در عين اينكه حالاتشان بسيار موزون و باوقار بود ، وجود طبيعت سرزنده و احساسات تند خالص در ايشان ، تصويري از يك شعلة آتش (Flame) را به ذهن متبادر مي كرد (ريشة لغت Flame در زبان لاتين ، Fllamallama مي باشد).

آواز های فلامنکو

يك هنر منحصر به فرد و عميق است كه ريشه در مردم دارد و هنوز هم سنت و اصالتش را حفظ كرده . از ناحية اندلس در جنوب اسپانيا ظهور كرد ، در دورانهايي متفاوت زنده ماند و مرزها و مليتها را درنورديد . با اينكه توسط انواع و اقسام موسيقي ها و فرهنگهاي متفاوت احاطه شده بود ، ولي بدون از دست دادن ويژگيها و اصالت اش ، با استفاده از بداهه پردازي و بيان احساسات خود جوش ، در هر دوره به ارائه هنر زندگي كردن پرداخت . آواز ، رقص و نواي گيتار در هم آميختند و ريتمهاي شورانگيز جنوب اسپانيارا عرضه كردند .

كوليها مي گويند : « فلامنكو در خون كولي است . »
ولي شاعر و نويسندة شهير اسپانيا ، فدريكوگارسيا لوركا Federico Garcia Lorca ) ، فلامنكو را يكي از بزرگترين ابداعات مردم اسپانيا مي دانست .

ويژگي اصلي فلامنكو ، استفادة عمده از صدا به روشي كاملاً حسي و دروني است . اشعار سوزناك و نواهاي عميق فلامنكو بوضوح درد مردم كولي را فرياد مي كند بطوري كه وقتي شخصي ، حتي براي اولين بار ، با درك صحيح و عميق مفاهيم فلامنكو ، به يك آواز اصيل گوش فرا دهد ، احساساتش به غليان مي آيد و پيام اين هنر به قلبش مي رسد . اين كيفيت راز آلود و مسحور كننده كه باعث پديد آمدن چنان حس زيبا و عميقي مي شود را دوئنده( Duende ) مي گويند .دليل اينكه به فلامنكو نام هنر عميق يا آرته حوندو ) Arte Jondo ( را داده اند ، اين است كه بيانش تا عمق جان آدمي نفوذ مي كند .

برخي آن را هنر كوليها يا آرته جيناتو ( Arte Gitano ) نيز مي نامند كه بدليل تاثير بسزاي اين مردم در خلق و توسعه و تكامل فلامنكو مي باشد .

كوليها در انتهاي سفرشان از هند و پاكستان ، به ناحيه اندلس در جنوب اسپانيا رسيدند و استقرار يافتند . علاوه بر تاثير هنديان و عبريان ، اعراب نيز سهم بسزايي در شكل گيري فرم و مضامين آوازهاي فلامنكوي امروزي داشته اند ، كه چندان هم دور از ذهن نيست . زيرا اعراب در حدود هفت قرن بر اسپانيا حكومت راندند .

فلامنكو با فرم امروزي اش تقريباً از حدود 200 سال پيش شكل گرفتن آغاز كرد . وضعيت فلامنكو ريشه در آواز سنتي دارد . به همين دليل خوانندگان فلامنكو در ارائة اين روند جايگاه ويژه اي دارند . در ابتـدا گيـتار فلامـنكو فقـط نقـش همــراهي با هنــرمندان رقاص و خواننده را داشت .

نوازنــدگان بزرگي همچون سابيكاس( Sabicas ) ، نينيو ريكاردو ( Niño Ricardo، رامون مونتويا Ramon Montoya (، پاكو دِ لوسيا Paco de lucia و بسياري ديگر در طي ساليان ، تك نوازي گيتار فلامنكو بصورت يك هنر جداگانه ، از مكان والايي برخوردار شده است .

مدتي است كه برخي از متخصصين فلامنكو ، مخالفت خود را با نوآوري در فلامنكو و آميزش اين هنر با انواع ديگر موسيقي از قبيل جاز و راك و بلوز و پاپ ، شدت بخشيده اند . در دنياي امروز تنوع طلبي و استقبال اكثر جوانان از نوآوري و ايجاد تغيير و بدعت در سبكهاي هنري بسيار بديهي و معمول شده است . البته بايد آموزش كافي و شناخت درست و عميق وجود داشته باشد تا هنرمندان پيشرو دچار انحراف و ابتذال نشوند و اصالت فلامنكو را مخدوش ننمايند .

در فلامنكو آوازها را بر دو مبنا تقسيم بندي مي كنند . يك سري از آوازها را براساس منشاء پيدايش آنها نام مي نهند . مانند فاندانگوس دِ اوئِلوا( Fandangos de Huelva ) يا آلِگرياس دِ كاديز( Alegrias de Cadiz ) . ولي تقسيم بندي جامع تري وجود دارد كه آوازهاي فلامنكو را به سه دستة كلي تقسيم مي كند :
1- آواز اصلي يا كانته گرانده Cante Grande
شامل آوازهاي عميق و جدي و بسيار قديمي است كه دستگاههاي اصلي و پايه اي فلامنكو را تشكيل مي دهند،مانند سوِلئارس( Soleares ) ، سِگيريّاس( Seguiriyas ) ، آلِگرياس( Alegrias ) و …
2- آواز مياني يا كانته اينترمديو Cante Intermedio
آوازهايي با اهميت و جديت كمتر نسبت به نوع گرانده كه در ميانه راه گرانـده و چيـكو واقعند ، مانند فاندانگوس Fandangos
3- آواز كوچك يا كانته چيكو Cante Chico
آوازهاي سطحي و شادمانه و اغلب طنز آميز كه جهت جشنها و ميهمانيها استفاده مي شود . مانند رومبا( Rumba ) و تانگيّو( Tanguillo ) . اين آوازهـا از لحاظ جديت و عمق و محتواي اشعار ، از اهميت كمتري نسبت به دو نوع ديگر برخوردارند.

نكته اي در اينجا وجود دارد و آن اين است كه دستگاههايي كه شامل آوازهاي جدي ، عميق ، حزين و دردناك هستند و ناله و اشك مردمي ستم كشيده را بيان مي كنند ، در گروهي بنام آوازهاي عميق يا كانته حوندو) ( Cante Jondoقرار مي گيرند . كانته حوندو را در گروه گرانده و اينتــر مديو مــي توان يافت . آواز يا كانته ) El Cante (بقدري مهم است كه به عنوان سرچشمة همه چيز فلامنكو آن را مي شناسند ، بطوريكه نوازندگــي گيتار ( El Toque ) و رقــص ( El Bile ) نيز از آن تأثيـر مـي پذيرند .

رقص فلامنكو بسيار شبيه به رقص طبيعي شرقي است و بدين ترتيب با ديگر فرمهاي رقص اروپايي از بنيان تفاوت دارد . الگوهاي ريتميك پيچيده تحت تأثير تكنيكهاي رقص پاي هدفمند خلق مي شوند . به منظور ايجاد صداي مؤثر و رسا ، رقاص فلامنكو كفش ها يا چكمه هاي خاصي را به پا كرده ، با استفاده از پاشنه و كف كفش ، صداهاي مناسب را توليد مي كند . بانوان پيراهنهاي بلندي مي پوشند كه غالباً بسيار چين دار است و ساعتها به تمرين حركات موجي و لطيف دستها و بازوانشان ، هماهنگ با حركات موزون پا و كمر و تنه ، مي پردازند .
قسمت بالاي تنه بر وقار و حالت كلي اندام تـاكيد دارد . در بيشـتر سبكــهاي جـدي فلامنـكو ، شاهـد آزاد شـدن و فرياد بغض فرو خــورده اي ( el dolor en la garaganta ) هستيم كه ناشي از سالها تحمل رنج و محنت مي باشد و اغلب با شكايت و ناراحتي از پديدة مرگ همراه است (خصوصاً در سگيرياس) .

رقاصان مي توانند با حركاتشان ، همراه با رعايت دقيق زمان بندي آواز ، حس آواز را منتقل كنند ، اما نمي توانند به هيچ ترتيبي و با هيچ حركتي ، معناي اشعار را برسانند .

شايد بهترين راه براي نزديكـي بيشتـر و درك بهتـر آواز و روح فلامنـكو ، رفتـن به تابلائـو ( Tablao ) ، نمايش هاي فلامنكو ، باشگاههاي فلامنكو ( Peñas ) يا يكي از جشنهاي بيشماري باشد كه در طول تابستان برگزار مي شود

ریشه های فلامنکو 2

يكي از قديمي ترين و اولين مدارك مستند موجود در مورد ريشة كوليها در شاهنامه فردوسي (قرن چهارم هجري، معادل دهم ميلادي) آمده است .
البته بايد توجه داشت كه تا قرن دهم ميـلادي كولـيها را بـه نامهاي ديگري از قبيل زُت ( Zott )، جـات ( Jat ) ، لـوري( Luri ) ، نـوري ( Nuri )، دام ( Dom ) ، سينتي ( Sinti ) ، دوماراي ( Domarai )و آتِنگاني( Athengani ) مي ناميدند

در داستاني از شاهنامه آمده است كه شنگول شاه ، سلطان هندوستان در حوالي سالهاي 420 هـ . ق . ، مقارن بهرام گور پنجم ، پادشاه ساساني در ايران بود . شنگول شاه براساس تقاضاي بهرام ، دوازده هزار نوازندة لوري را به ايران فرستاد تا براي مردم سخـت كوش و رنج كشيدة اين سامـان ، شادي و نشاط را به ارمغان آورند و با نواهاي سحرانگيز خود ، گرد اندوه و بدبختي را از زندگي شان بروبند . بهرام شاه براي گذراندن زندگي و آسايش لوري ها ، اسباب زراعت و كشاورزي را فراهم كرد .
ولي طرح وي از ابتدا با شكست مواجه شد . چون لوري ها مردمي تنبل و بيكاره بودند كه تن به سختي و كار و زراعت نمي دادند . شاه هم ايشان را به روم تبعيد كرد و از حمايتشان دست برداشت تا به سختي روزگار بگذرانند . بدين ترتيب لوريها به گدايي و دزدي و قاچاق روي آوردند

به روايتي ديگر ، در حدود پنجاه سال پس از اين واقعه نيز مردم ديگري در ايران وجود داشتند كه زُت ناميده مي شدند . ايشان كوليهايي هندي تبار بودند كه از ثابت ماندن و كشاورزي كردن متنفر بودند و به جاي خــاصي تعلق خــاطر نداشتنـد . با نوازنـدگي و دوره گـردي روزگـار مـي گذرانيدند و برخي از ايشان نيز به گدايي و دله دزدي ارتكاب مي كردند و زندگي شان حالت چادرنشيني و بدويت داشت
آنچه كه گفته شد ، عليرغم اينكه از ميان افسانه ها و داستانها پيدا شده ولي نكات ريزي است كه بصورت واقعيت هاي تاريخي در بين رويدادهاي غير واقعي و داستانسرايي ها ، قابل استخراج مي باشد . ضمن اينكه اگر به شواهد و دلايل مبتني بر تحقيقات زبان شناسي رجوع كنيم ، مي بينيم كه دستور زبان و فرهنگ لغات كوليها ، شباهت زيادي به زبانهايي مثل كشميري ، هندي ،گََُجُراتي ، هراتي و نپالي دارد كه همه ، ريشة شان در زبان سانسكريت است

بدين ترتيب ، براساس روايات گوناگون مهم ترين كوچ كوليها در حدود قرن نهم ميلادي با رفتن حدود ده هزار لوري از هندوستان به ايران انجام شد . اين مهاجرت با سفرشان به فراسوي شبه جزيره بالكان در اروپا در حدود سالهاي قرن چهاردهم و پانزدهم ميلادي ادامه يافت . اولين باري كه در اسپانيا وجودكوليها به ثبت رسيده در سال 1425 م. در شهر ساراگوسا ( Zaragoza ) مركز ايالت آراگون ( Aragon )است و اولين جايي كه ايشان جهت اقامت انتخاب كردند در سال 1447 م . در اطراف بارسلون (Barcelona ) ( دركاتالونيا ) گزارش شده است

كوليها به هر كجا كه مي خواستند سفر مي كردند و با دليل يا بي دليل در برخي جاها مي ماندند كه در بيشتر مواقع واقعاً دليل خاصي براي انتخاب يك منطقه وجود نداشت . شايد يكي از دلايل عمده و هميشگي ايشان در آوارگي و خانه به دوشي ، عدم وجود تأمين جاني و آرامش خيال براي زيستن در نقاط مختلف اروپا بود . دليل اين مدعا ، سختگيريها و تنبيهاتي است كه توسط حاكمين و پادشاهان كشورهاي مختلف در مورد كوليها وضع مي شد و آنان را از حداقل امتيازات اجتماعي و حتي انساني ، محروم مي كردند .
گوشهاي زنان و بچه هاي ايشان را مي بريدند و مردانشان را به بردگي مي بردند و به بهانه هاي واهي (و گاهي هم بي بهانه) ايشان را مي كشتند . كوليها بطور سنتي به كف بيني و فال گيري ، دست فروشي و دوره گردي ، خوانندگي و نوازندگي و رقاصي مي پرداختند تا اموراتشان را بگذرانند . شايد وجود برخي صفات نامطلوب از قبيل دزدي و قاچاق و تكدي و قتل و فحشاء در گروهي از ايشان ، انعكاسي از مظالم و محدوديتهايي باشد كه توسط محيط به ايشان تحميل شد . تقريباً تمامي كوليهاي اندلس در روزگاران قديم ، فقط روزشان را مي گذارنيدند

آوازهاي فلامنكو ، منعكس كنندة قرن ها رنج و ستمي است كه بر كوليها روا داشته شده . شايد با دانستن اين پيشينه بتوانيم درك كنيم كه چرا برخي از آوازهاي ايشان بدين گونه حزن انگيز و سرشار از فريادهاي بغض آلود و دردناك است

۱۳۸۶/۱۱/۸

ريشه هاي فلامنكو 1

فلامنكوي اوليه،همانطور كه انتظار مي رود، با فلامنكويي كه ما مي شناسيم ، تفاوتهاي بسيار دارد . شروع شكل گيري هنري بنام فلامنكو را به سالهاي بين قرن هشتم تا پانزدهم ميلادي نسبت مي دهند . در اين دوره در جنوب اسپانيا در ناحيه اي بنام َاندَلُس (Andalusia) هنري خلق شد كه امروزه ما بنام فلامنكو مي شناسيم و جزء فرهنگ مردم آن منطقه محسوب مي شود .
اين هنر ساختار پيچيده و عميقي دارد كه ناشي از تركيب اجزاي فرهنگي گوناگوني است . تا قرن هشتم ميلادي در كليساهاي بيزانسي كوردوبا ، موسيقي و سرود يوناني با سيستم گرِگوريان (Gregorian System) وجود داشت . در حدود قرن نهم ميلادي زرياب (Zyryab) كه موسيقيدان ايراني بود و در دربار خليفه عباسي در بغداد به سر مي برد ، به كوردوبا (Cordoba) رفت . در آنجا يك مدرسة موسيقي تأسيس كرد و در رواج و توسعة موسيقي در اين ناحيه تأثيري مهم ، بلكه مهمترين تأثير را داشت

بهرحال اصول علمي موسيقي و رگه هايي از فرهنگ شرقي و اسلامي از حدود قرن هشتم ميلادي تا قرن پانزدهم ميلادي ، يعني حدود هفتصد سال كه مسلمانان بر اسپانيا و پرتغال مسلط بودند ، با موسيقي و فرهنگ اندلس آميخته شد و آن را دگرگون نمود . بطوريكه حتي پس از فتح مجدد اين مناطق توسط فرديناند و ايزابلا ( Ferdinand and Isabella ) در سال 1492 ميلادي و رانده شدن مورها (Moors) از اين سرزمينها ، اين تاثيرات حتي تا امروز نيز ديده مي شود . اين وضعيت چندان عجيب نيست ، زيرا در زمان تسلط اعراب و مسلمانان بركوردوبا ، اين شهر مركز علمي و فرهنگي و هنري و سياسي در غرب بود

از جانب ديگر در همين دوران يهوديان نيز در اندلس حضور داشتند و با اينكه از لحاظ اجتماعي در حاشيه بودند ، ولي اصول موسيقي و آوازهاي مذهبي غني اي داشتند كه به سهم خود تاثير بسزايي در پرورش و غناي موسيقي اندلس داشت

در اين ميان نمي توان كوليها را ناديده گرفت ، چون مهم ترين نقش را در شكل گيري و توسعه و تداوم هنر فلامنكو داشتند. اين مردم از اهالي نواحي شمال هند و پاكستان بودند كه محل محل اقامتشان را ترك كردند و براي زندگي بهتر به مسافرت پرداختند . جهت حركت اين قوم ، شمالي غربي به سمت شبه جزيرة بالكان در اروپا بود كوليها در اين خط سير در تمام اروپا پخش شدند و هر كشور و ناحيه اي مورد توجه و پسند يك گروه از آنها قرار گرفت عده اي نيز پس از سفر به شمال آفريقا و مصر، به ناحيه اندلس در جنوب اسپانيا رفتند و در آنجا سكني گزيدندالبته براي چنين فرضيه اي هيچ مدرك مستند و قاطعي وجود ندارد .

در فرهنگ لغات كوليهاي اسپانيا هيچ لغتي نيست كه ريشة عربي داشته باشد . مبناي ارائة چنين نظري ، احتمال همراهي كوليها با اعراب هنگام حمله ايشان در قرن هشتم ميلادي به مغرب مي باشد چون هيچ مدرك مستندي جهت شفاف سازي ريشة كوليها وجود نداشت ،كوليهاي مصر مدعي شدند كه از تبار فراعنه هستند . اين افسانه كه در بسياري از آوازهاي ايشان به آن اشاره شده است ، باعث شد تا در زبان انگليسي كوليها را Egyptians يا Gypciansبه معناي مصري و در زبان اسپانيايي قديمي ، جيتانو) Gitano ( كه مختصر شدة همان Egyptian است ، بنامند

فلامنکو چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟


برای شناخت و درک عمیق هر سبکی از موسیقی شنونده در مرحله اول می بایستی با مشخصات و عناصر آن سبک آشنا باشد تا بتواند موسیقی مورد نظر خود را از انواع موسیقی متمایز سازد . ما هم در شروع مطالب خود به بررسی مختصری در رابطه با سیک فلامنکو ، عناصر این سبک و... میپردازیم

flamenco فلامنکو

اصل و ریشه این سبک از هند به جنوب اسپانیا بر می گردد بر خلاف بعضی از نظریات اشتباه در نزد مردم عامی در جهان فلامنکو به هیچ عنوان موسیقی افسانه ای نمی باشد بلکه فلامنکو امروز هنری زنده می باشد که از صدها بخش کلی و متفاوت تشکیل شده که هر کدام حال و هوا وملودی خاص خودشان را دارند با وجود اینکه اغلب آمریکایی ها در اروپای شمالی فلامنکو را عمدتا به عنوان نوعی رقص در نظر می گیردند اما باید گفت که فلامنکو از سه عنصر اصلی تشکیل شده که هر کدام مکمل دیگری هستند

عناصر فلامنکو

آواز ( cante ) رقص ( baile ) گیتار ( toque )

در آغاز پیدایش فلامنکو به صورت شفاهی وجود داشت که از گذشته به صورت نسل به نسل منتقل می شد و از هنرمندی به هنرمند دیگری می رسید تاریخ پیدایش فلامنکو به قرن 16 میلادی باز میگردد هنرمندان فلامنکو از قوم ها و فرهنگهای مختلفی بودند که قرنها در اسپانیا زندگی می کردند این قبایل شامل کولی ها ، عرب ، یهود و هنرمندان ساکن در اندلوسیا بودند. فلامنکو طی چند قرن در بین کولی های اندلوسیا شکل گرفت و اکثرا از آن برای بیان ، درد ، فقر و رنج زندگی استفاده می شد . آوازهای فلامنکو حقیقت های زندگی ، دردهای و رنجهای عمومی دنیا را در ذهن مخاطب منعکس می کند . فلامنکو با گذر زمان توانست برای ابراز شادی ها نیز بکار رود و اختراع گیتار نیز در پیشبرد این صنعت همانند پیدایش رقص در اواخر قرن 18 کمک کرد . با وجود اینکه هویت اصلی این هنر ناشناخته است ، آنچه که واضح و مبرهن است این نکته می باشد که این هنر در ساختار اولیه خود تنها به صورت آواز وجود داشته است . با دقت در رقص فلامنکو میتوان به این نکته پی برد که هر کدام از حرکت های دست و پا در این رقص به نوعی واکنش نشان دادن به جمله یا سخنی می باشد که این جملات به احتمال بسیار زیاد همان اشعار فلامنکو می باشند ، حرکات دست ، پا و بازو در رقص فلامنکو نشان بارز یک رقص هنری می باشد که هر کدام آنها بیان گر داستان و افسانه ای می باشند

تاریخ شکل گیری فلامنکو

لغت فلامنکو در زبان مردم اسپانیا به معنای طناب حلقه ای می باشد و احتمال می رود که ریشه آن در قبایل یهود باشد برخی یهودیان که اسپانیا را ترک گفتند و به فلاندرز مهاجرت کردند ، به آنها این اجازه داده شد که آهنگهای مذهبی خود را در آنجا در میان مردم بخوانند. این آهنگ ها به دستور پادشاهان فلامنکو نام گرفت و بعدها به هر کلمه یا موضوعی که مرتبط با آزادی خواهی بود لغت فلامنکو تعلق گرفت در حال حاضر مکتبهای ادبی مختلفی در این زمینه وجود دارند که مدعی این هستند که عربستان تنها کشوری است که فلامنکو در آن ریشه دارد . بر اساس گفته محققان هنرمندان اولیه فلامنکو در سال 1853 که توسط آنتونیو آلوارزcoheccion de cantes flamencos وارد مادرید شدند و در سال 1880 اولین نوشته شد منتشر گردید . درسال 1842 بود که اولین کافه رقصنده ها در سویلا افتتاح شد . در این دوره رقص فلامنکو توانست به نقطه اوج خود برسد و سال ها مورد توجه عموم باشد . نیمه دوم قرن 19 یکی از بزرگترین دوره های اجرای فلامنکو بود . نقش گیتار در این دوره گسترده تر و محبوب تر شد. جنگهای داخلی اسپانیا و اروپا در سال 1940 یک دهه و دوره نا مطلوب برای موسیقی فلامنکو به حساب می آیددر طی سال های1980تا 1990 فلامنکو گرایشی به سمت سبکی بین سنتی ، جز و راک داشت .

گیتار فلامنکو دارای یک صدای شاخص می باشد ، گفته ها و سرنخ های موجود بیانگر این نکته است که اولین سازنده گیتار فلامنکو آنتونیو د تورس بوده است و این گیتار را در سال 1850 ساخته است. خصییه اصلی و مهم گیتار فلامنکو استفاده از چوبهای درخت سرو اسپانیایی برای پشت و کناره های ساز می باشد

فلامنکو در قرن 21

همیشه در گذر زمان تغیرات و تعریفاتی وجود داشتند که آثار هنرمندان هر قرن بر آنها وارد می شد و موسیقی فلامنکو هم مثال کاملی از این نوع تغیرات است و تا به امروز نیز در حال تغیر و تحول بوده است نسل های جدید فلامنکو سبک های جز ( jazz ) و دیگر سبکهای آفریقایی و برزیلی را با فلامنکو مدرن ترکیب کرده اند . فلامنکو یکی از غنی ترین و فوق العاده ترین فرم های موسیقی در جهان است و بر طبق گفته منتقدین فلامنکو اصیل و خالص هیچگاه در صنعت موسیقی و هنر کمرنگ نمیشود